مصر كشوري غني در افريقا كه در زمان خود شهره خاص و عام بود و نيمي از كشور ها زير حكومت فرعون ها بود . كشوري كه هميشه زير نظر جادوگران مي گذشت و يكي از تفريحات فرعون ها بود كه وقت خود را به ديدن جادوي جادوگران بگذارند. وقتي هم پادشاهان ميمرند نفرين هايي گذاشته مي شد كه كسي نتواند زنده از آنجا در بياييد. در اينجا داستان هايي را در مورد مرگ هايي كه با عنوان نفرين مصر باستان معروف شده اند، براي شما مي آوريم. در سال 2007 يك عتيقه مصري همراه با يادداشتي به سفارت آلمان در مصر ارسال شد ، يادداشتي از فرستنده ناشناس كه اعتراف مي كرد از زمان سرقت آن چيزي جز درد و رنج براي او و خانواده اش وجود نداشته است. ظاهراً سارق يادگار را هنگامي كه در مصر بود دزديد و با خود به آلمان برده اما ناگهان به بيماري ناشناخته اي مبتلا مي شود. نويسنده نامه گفته بود كه او تب كرده، فلج شده و سرانجام جانش را از دست داده است. اين عتيقه دزديده شده، توسط پسر ناتني آن مرد به مصر پس فرستاده شد. هشدار روي مقبره توتعنخآمون مي گويد: "مرگ با بالهاي سريع به سراغ كسي خواهد آمد كه آرامش شاه را بر هم زند." چيزي كه توسط لرد كارنارون مصرشناس و كاشف هوارد كارتر ناديده گرفته شد، وقتي كه در سال 1922 تصميم گرفتند قبر توتعنخآمون را باز كنند . لرد كارنارون پشتيبان مالي تيم بود و 4 ماه پس از باز كردن قبر درگذشت. نكته جالب اين است كه او بر اثر گزش پشه روي گونه اش مرد و گفته شده وقتي او جان باخته ، تمام چراغ هاي خانه اش خاموش شده است. در اين حادثه هيچ كس فوت نكرد ولي حوادث ديگري رخ داد... سِر بروس اينگهام دوست هاوارد كارتر بود (يادتان هست كه در مورد قبلي از او نام برديم؟! كسي كه ظاهرا براي باستان شناسي به مصر رفته بود ولي از قضا آثار باستاني را براي دوست و آشناهاي خودش ارسال مي كرده!!). اينگهام در كمال شگفتي هديه اي از دوست خود دريافت كرد. هديه اي غريب و وحشتناك. اين يك دست موميايي شده بود كه دستبندي به دست داشت و روي آن نوشته شده بود: "لعنت بر كسي كه بدن من را حركت مي دهد." چند روز بعد خانه اينگهام به طور كامل سوخت و پس از بازسازي خانه ، سيل دوباره آن را خراب كرد. راستي به نظرتان جاب نيست كه در هيچ كدام از اين دو مورد اتفاقي براي كاشف هوارد كارتر گزارش نشده است!؟
يك فرد ثروتمند آمريكايي به نام جورج جِي گولد يك سال پس از كشف آرامگاه توتعنخآمون وارد آن شد. وي به محض خروج از قبر بيمار شد، او هرگز بهبود نيافت و بعداً بر اثر ذات الريه درگذشت. اتفاق عجيبي هم براي سِر آرچيبالد ريد افتاد. راديولوژيستي كه حتي در آن سفر نبود. آرچيبالد ريد فقط موميايي توتعنخآمون را به اشعه ايكس داد، او روز بعد از دريافت موميايي بيمار شد و كمتر از يك هفته بعد درگذشت. آرون اِمبر ، مصرشناس آمريكايي در خانه خود كه در حال سوختن بود، جان باخت. اين اتفاق در حالي افتاد كه او مي توانست همراه خانواده اش از خانه در حال سوختن فرار كند، اما او براي حفظ كردن اسنادي كه روي آن كار مي كرد به داخل خانه برگشت. اسنادي با عنوان "كتاب مصري مردگان". هيو ايولين وايت باستان شناس كه از نفريني كه جان چند تن از دوستان و همكارانش را گرفته بود وحشت زده بود، در خانه اش خودكشي كرد. گزارش هاي ضد و نقيض حاكي از آن است كه وي يادداشتي بر جا گذاشته است كه در آن آمده است: "من تسليم نفريني شدم كه مرا مجبور به ناپديد شدن مي كند." در سال 1971 مصرشناس والتر برايان امري مجسمه كوچكي را از اوزيريس ، خداي مرگ، در ساكارا پيدا كرد. او آن را به دفتر حفاري آورد ، اما پس از رفتن او به دستشويي ، دستيارش سرو صدايي شنيد و پس از آن امري را در حالت فلج پيدا كرد. امري روز بعد پس از تشخيص فلج در سمت راست تمام بدنش، درگذشت. اين داستان مربوط به كاشف و مصر شناس مصري زَهي هواس است. روزي اشيائي را از يك سايت باستان شناسي به نام "كوم ابو بيلو" حمل مي كرد ، عمه اش فوت كرد. يك سال بعد و در همان روز عمويش درگذشت. سال بعد مرگ پسر عموي او بود ، اما مرگها پس از آن متوقف شد. هاواس هنوز به وجود نفرين اعتقاد ندارد. ماژورين، كمكت مي كنه.
دزد آلماني
نفرين توتعنخآمون
دست بريده
قربانيان توتعنخآمون
كتاب مردگان
تسليم نفرين شدن
اوزيريس بهترين كاري را كه مي تواند، انجام مي دهد.
ملاقات سالانه با مرگ
سخن آخر:
شما چه داستانهايي درباره مرگ هاي مصر باستان شنيده ايد؟ چقدر آنها را باور كرده ايد؟ درباره زبان هيروگليف چطور؟ چقدر با آن آشنايي داريد يا چقدر برايتان جالب است كه منظورتان را با ترسيم آن اشكال منتقل كنيد؟ اگر مي خواهيد زبان هيروگليف را بياموزيد، با ما تماس بگيريد.
- یکشنبه ۱۸ مهر ۰۰ ۰۹:۰۶
- ۱۶ بازديد
- ۰ نظر